صدای خواستن
خیال کن روزی صدای خواستنت را فریاد کنم
و تو در لمس فواره ای احساس
موج بزنی میان واژگان خوابیده.......
فکر کن هراس دریده شود
از کور شدن گنگسوی امید...
نام قربانی شود در پاقدم رسوایی..
فکر کن اینگونه خطر کنم
که شهر را سیلاب بمیرد
از ندامت آبهای رفته....
فکر کن تو بیایی وآغوش شنا کند در اهتزاز عاشقی ...
یعنی زندگی درست در لحظه ی افتادن بر خیزد....
نظرات شما عزیزان: